حسناحسنا، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 11 روز سن داره
ارشاارشا، تا این لحظه: 7 سال و 9 ماه و 18 روز سن داره

فندق کوچولوهای خونه ی ما

لیموشیرین خوردن به سبک حسنا

عسل مامان جمعه شب بود ومادر جون پری هم خونه ما بود . داشتیم میوه می خوردیم واز اونجایی که شما به هیچ عنوان دوست نداری هیچی سر جای خودش باشه تموم میوه ها رو از ظرف بیرون ریختی وخودت یه لیمو شیرین که خیلیم دوست داری برداشتی. با دندونای کوچولوت پوست یه تیکه از لیمو رو کندی وفشار میدادی تو دهنت.یواش یواش آب لیمو رو درآوردی وبا انگشت سوراخش کردی وهم فشار میدادی ومیخوردی وهم با انگشت ازش بیرون می آوردی وبه ماها تعارف میکردی.میدونی تو اصولا خود کفایی همش دلت میخواد خودت غذا ومیوه بخوری.... قربونت برم دختر مستقل من   ...
28 آذر 1391

محرم 91 و حسنا

حسنای قشنگترینم پارسال وقتی تو دلم بودی از روز تاسوعا دوباره دل درهای بدی اومد سراغم ومنم مثل همیشه دلواپس تو.مامانی هم تو رو اول به خدا بعد به رقیه 3 ساله امام حسین سپرد ونذر کردم که سال بعد (یعنی همین امسال)هموزنت شیر تقسیم کنم .وهمین کارو باهم انجام دادیم خدا ازمون قبول کنه. دخترکم امسال دهه محرم با وجود تو برای ما خیلی با شکوهتر بود وقتی که شبها بیرون میرفتیم و تو تا موقعی که دسته ها وعزاداری رو میدیدی آروم وبا نگاهی معصومانه به سینه زنها نگاه میکردی چیزی نمیگفتی و همین که تموم میشد بیقرار میشدی.بابا جون رضا هم تو رو با خودش تو دسته سینه زنشون میبرد وتو تا یه مسیری همراهشون میرفتی وبا کمک بابا جون سینه میزدی. (اینم چند تا عکس ا...
12 آذر 1391

یا علی اصغر(ع)

یا صاحب الزمان فرزندم را نذر یاری قیام تو میکنم  او را برای ظهور نزدیکت برگزین وحفظ کن. حسنای عزیزم دیروز جمعه روز 8 محرم روز شیرخوارگان حسینی بود.به یاد پسر کوچولوی امام حسین حضرت علی اصغر همه ی کسانی که نی نی داشتند جمع شده بودیم توی حسینه وعزاداری کردیم. تو هم که عاشق نی نی وقتی اون همه نی نی رو یکجا دیدی نمیدونستی بری پیش کدوم همش ذوق میکردی وبا دست نشون میدادی میگفتی جیییییییی.....جییییییییییییی....و کلی صداهای آهنگین کودکانه دیگه از خودت درمی آوردی. وروجک شیطونم نذاشتی تو بیداری 2تا عکس خوب ازت بندازیم .دیگه اصلا فرصت عکس و فیلم گرفتن به مامانی نمیدی چون عاشق دوربینی.تا میگیرمشون دستم تندی میای طرفم . مجبورم ...
4 آذر 1391
1